موضوع: سرّ
پژوهشگر: فاطمه سادات عربی
زیر نظر استاد دکتر حسینی شاهرودی
مقدمه:
عرفان و به تعبیر دیگر معرفت عبارت است از درک اصل و ریشه ی عالم یعنی صاحب عزیز خلقت و مالک ملک هستی و عبارت است از شناخت انبیاء و ائمه طاهرین و اهداف عالیهی آنان وعبارت است از معرفت به مسائل موت برزخ قیامت میزان حساب صراط شفاعت بهشت جهنم و عبارت است از شناخت کامل حلال و حرام خدا و طیبات و خلائث و به خصوص عبارت است از شناخت رزائل اخلاقی و حسنات عالی نفس و پس از شناخت عرفان مثبت و با نتیجه محصول دهنده مه راهبر انسان تا مقام قرب ولقاد حضرت دوست است عبارت است از تحقق خواسته های مالک هستی که به طور کامل و جامع در قرآن مجید منعکس است.
چند تعبیر دیگر از عرفان عبارت است از پیمودن مسیر با عظمت تقوا که در سایه اجرای واجبات وترک محرمات امکان دارد.
عرفان عبارت است از صدق باطن و درستی ظاهر و راستگویی با زبان و راستی با قلب و جان عرفان عبارت است از علم و عمل ودر یک کلمه عبارت است از اگاهی به اصول دین به قدرطاقت عقل وتقلید در فروع از فقیه جامع الشرایط زمان.
از نظر عرفا عوالم وجود هفت مرتبه است که عبارت اند از 1:طبیعت 2:نفس 3:قلب 4:روح 5:سر 6:خفی 7:اخفی
که محل و موضوع بحث ما پنجمین مرتبه ی آن یعنی سر است و باید دانست که مدار احوال آدمیانن به دل است ومحرک ردندگان دل است و آیینه بینندگان حقیقت دل است و منظر عزت و منبع معرفت ومعدن محبت وگوهر انسانیت و تحفه ی ربوبیت دل است پس منتهای طلب در محبت ومعرفت حقیقت دل است که آیت الهی است و اما سر حالات مناجات دل بنده است با نظرالهی به وسیله معرفت سر دل بنده در ادراک هیچ افریده نیاید که مناجاتی است در خلوت میان دل و حضرت و هیچ واسطه ای در میان انها نگنجد که اگرسر میان انان کشف شود دیگر سر نیست بلکه آشکار است.
در معنای سر:
مطلبی که کسی بداند و دیگری از آن بی خبر باشد به آن سر میگویند.جمع سر اسرار است ونیز سریره که جمع ان سرائر است به همین معنا می باشد. سر از نظر اشخاص بنا بر اختلاف نظری که ارند کختلف تعبیر میشود آنچه متشرع از سر منظور دارد غیر آن چیزی است که در نز عارف سر شمرده می شود.سر عاشق نیز غیر سر حکیم است زیرا اسرار عالم وجود را جز ذات اقدس الهی کسی دیگر نمی داند. حضرت حق به خفیات و سرائر امور واقف است.بندگان حق متعال هر قدر متعال قرب حاصل کنند به همان مقدار بر معلومات آنها افزوده میگردد. چون آنها از مشرب "من لدنا علما"کسب علم می کنند لذا حامل علمی خواهند بود که حق متعال به آنها افاضه فرموده است و این علم چون از نظر دیگران مستور است برای آنها یی که از آن بی بهره اندسر خواهند بود. قلب عارف و اصل که به نور عرفان و معرفت منشرح است مخزن اسرار الهی است.ان تجلیاتی که از حق متعال به عارف و اصل میرسد و او را به حقایقی اشنا می کند آن حقایق برای عارف واصل سری است. عاشق آشفته که بی قرار حلوات حضرت حق است برای این است که از هر تجلی به رمزی و از هر جلوه ای به سری می رسد.
اسرار حق متعال و سلوک از این طریق بر سالک مکسوف مس گردد. وقتی گفته می شود عارف و اصل به اسرار الهی واقف استمنظور این نیست که او می داند فرداچه پیش می آید فردا که می میرد که به دنیا می اید
که مریض می شود که شفا می یاب که ضرر می برد و که به منفعت میرسد؟
اینها اموری هستند که جز حق متعال کسی بر آنها آگاه نیست.
اصحاب سر:
اصحاب سر سه طبقه هستند ودر سه درجه .طبقه ی اول افرادی هستند که همت عالی قصدی صافی وسلوکی صحیح دارند به رسم و عادت دیگران نیستند تا آنها را بشناسند اسم و آوازه ندارند تا معرفت باشد در انظار نیستند تا مشار الیه واقع شوند و هر کجا باشند ذخائر الهی هستند.طبقه دوم مردمانی هستند که اشاره به منزلی می کنند و حال آنکه از آن گذشته اند امری را بیان می کنند که مرادشان از آن امر چیز دیگریست (در کلام آنها ایهام است.) مقامی را ذکر میکنند که در فوق آن جای دارند.غیرت انها آنها را مسطور ادب آنها آنها را محفوظ ذرافت آنها آنها را پاکیزخ نموده است.
طبقه سوم گروهی هستند که حق متعال حال آنها را از خود انها نیز مخفب نموده جلوه ای کرده که از خود غافل شده اند خود نسبت به جمال وکمال خویش در تردید هستند مقامی بس منیع دارند در مورد صحت مقام خویش شواهدی در دست آنهاست. حبی صادق دارند نمیدانند باعث آن چیست وجدی شدید دارند نمی دانند علت ان چیست قصدی صادق دارند که از غیب تایید می گردد. این عالی ترین مقامی است که اهل محبت واجد آن هستند.
اسرار عبا دات
اسرار نماز
1: توجه و حضور قلب در نماز 2:موجبات حیات نماز 3:راه پیدا کردن حضور قلب 4:توجه به اذان 5:توجه به باطن 6:آداب ورود به مسجد 7:توجه به قبله 8:قیام 9:توجه به عظمت خالق 10: نیت و تکبیر 11:سوره ی حمد 12:خشوع قلب 13: رکوع 14:سجود 15:تشهد 16:سلام نماز 17:نماز با اخلاص 18:تعقیب نماز
توجه و حضور قلب در نماز:
از آنچه اخبار و احادیثی که در باره ی نماز وارد شده استفاده می کنیم آن است که نماز کسی مقبول است که بداند چه می کند چه انجام می دهد چه مگوید و به همان اندازه که توجه داشته نمازش موقعیت پیدا میکند با آنکه فقها فقط هنگام تکبیره الحرام شرط کردند که با حضور قلب و توجه باشد اینک چگونه می توان قول فقها در اخبار مذبور را موافق ساخت و نیز به طوری که از احادیث استفاده شده شخص نماز گزار در هنگام نماز با خدای خود به مناجات پرداخته و شکی نیست کلامی که توام با غفلت باشد مناجات نیست و مسلم است این معنی در صورتی تحقق پیدا میکنند که همراه با حضور قلب باشد خلاصه کلام آن است که حضور قلب روح نماز است و کمترین هنگامی که ممکن است روح مذبور باقی بماند حضور قلب هنگام تکبیره الحرام است بنابراین هر چه از حضور قلب بکاهند موجب هلاکت را فراهم میسازد و به قدر افزایش ان انبساطی برای روح حاصل می شود و چه بسیار از مردمی که حرکتی ندارند به مرده نزدیکترند بنابر این نماز غافل در تمام اجزای آن به استثنای زمان تکبیره الحرام مانند زندهی بی حرکت است.
در اسرار نیت :
نیت پیش عامه عزم براطاعت است طمعا و یا خوفا یدعون ربهم خوفا و طما و در نزد اهل معرفت عزم بر اطاعت است هبتا و تعظیما و در نزد اهل جذبه و محبت عزم بر اطاعت است مشوقا و حبا و باید دانست که نیت هم از وظایف قلبه است که صورت کمالیه عبادات به آن است و نسبت آن به صورت اعمال نسبت آن به صورت اعمال نسبت باطن به ظا هر و روح به بدن و قلب به قالب است و در عبادت خواص تصفیه آن است از شوب طمع و خوف که مسلک آنها شرک است و در عبادت اصحاب قلوب عبارت است از تصفیه از شوب انا نیت وانیت که در مسلک اهل معرفت شرک العظیم و کفر اکبر است
موجبات حیات نماز:
شش معنی باطنی است که هر گاه شخص نماز گزار به آنها متوجه باشد نماز را زنده ساخته و بدان حیات میدهد و آنها عبارت اند از:حضور قلب, تفهم, تعظیم ,هیبت ,رجاء, حیاء.
نخست حضور قلب است شخص نماز گزار در ان حال به تمام معنی دل خود رااز غیر خالی کند و بداند چه می گوید و چه می کند و اگر تصادفا فکرش به جای دیگر توجه کرد لکن قلبش همچنان ذاکر است و غفلتی دست نداده باز هم حضور قلب دارد.
دوم تفهیم: که معنی گفتار و اذ کار نماز را بفهمد و این موضوعی است غیر از حضور قلب برای آن که گاهی اوقات همانطوری که الفاظ را بر زبان جاری میسازد حضور قلب هم دارد ولی متوجه به معنی آن نمی باشد بنابراین منظور ما از تفهیم آن است که قلب هم متوجه به معنی لفظ باشد.
سوم تعظیم: این نیز موضوعی است غیر از حضور قلب و تفهم زیرا بسیاری از اوقات انسان با حضور قلب و درک معنی کلام با کسی سخن میگوید ولی برای او احترامی قائل نیست.
چهارم هیبت:این معنی علاوه بر تعظیم است یعنی کسی که دیگری را محترم دانست بایستی علاوه بر آن هیبتی هم از او احساس نماید زیرا هیبت از آنجا سرچشمه میگیرد که آدمی را دیگری احترام بگزارد و ترسی از او در دلش باشد .
پنجم رجاء:یعنی انسان مصلی بایستی هنگامی که به اقامه صلاه می پردازد آرزومند باشد که خدای متعال او را از پاداش خود بهرمند سازد و چنان که از عقاب تقصیرات خود می هراسد.
ششم حیاء:سر چشمه این معنی از آنجاست که نماز گزار در آن حال به تقصیر خود متوجه گردد و خود را گناه کار بداند.
توجه به اذان:
چون صدای موذن به گوشت رسید از هراس روز قیامت یاد کن ودامن طاهر وباطن به کمر بزن و خود را برای اجابت آن آماده کن و سریعا به اجابت دعوت او حرکت نما چه آنکه افرادی از این ندا استقبال میکنند که فردای قیامت با مهربانی تمام به صحرای محشر دعوت می شوند به همین مناسبت پیغمبر اکرم (ص) فرمودند:آسایش ده ما را ای بلال یعنی ای بلال ما را به اذان که موجب راحتی و نور چشم ماست آسایشی بده.
توجه به باطن:
حضرت امام صادق (ع) می فرمایند:هنگامی که اعضا و جوارحت را به وسیله ی آب پاک می سازی دلت را هم با آب تقوا و یقین پاکیزه کن اینک هر گاه معایب بدنی را از چشم خلق ستردی و لباس ظاهری بر آنها پو شاندی اعمال نا شایسته ی باطنی را که جز خدا دیگری از آنها اطلاع ندارد به یاد بیاور و بدان که اگر آنها را از همه ی مو جودات مسطور بداری از خدا نمی توانی پنهان کنی و ثابت است که کفاره ی همه انها پشیمانی شرمساری و خوف از خداست پس با توجه به انها کاری کن که نیروی خوف و حیا را در خود به جنبش در آورده به این وسیله نفس سرکش را ذلیل و زبون می سازیم. و مانند بنده گناه کار فراری از کارهای خود اظهار پشیمانی کن در حالی که سر حیا و خجلت به زیر انداخته ای به جانب مولای خود توجه کن.همچنین میفرماید بهترین لباس ها برای مومن لباس تقوا و پرهیزگاری است و برترین نعمتها نعمت ایمان است خداوند فرموده :لباس تقوا بهترین جامعه هاست و اما لباس ظاهری هم نعمتی از خداست که بدان وسیله آدمی عورت خود را از دیگران میپوشاند و این کرامتی است که خدای تعالی فرزند آدم را بدان گرامی داشته در صورتی که دیگران را از چنین نعمتی محروم فرموده و آن را برای آنان وسیله ساخته تا به واجبات او قیام کنند و بهترین لباس ها لباسی است که انسان را از
خدا دور نسازد و او را به شکر نعمتهای او و ذکر اطاعت او نزدیک سازد و انسان را به خود بینی ریا و تزیین و خود فروشی و تفاخر و کبر و همه ی آفت های دین که موجب تاریکی دل است وادار ننماید.
توجه به قبله:
علت این که انسان نماز گزار باید متوجه قبله باشد آن است که به تمام معنی از جهاتی دیگر صرفنظر نماید و فقط به خانه ی خدا توجه نماید و آیا هر گاه دل هز همهجا بیزار و به امر خدا توجه داشته مطلوب تو نیست؟آری مطلوب همین است و جز این مطلوب همین است و جز این مطلوب دیگری نیست و ثابت است که امور ظاهری موجب تحریکات باطنی و ضبط جوارح و آرامش آنهاست که به یک جهت روی بیاورند و در نتیجه نتوانند بر قلب چیره شوند به علت آنکه هر گاه اعضاء و جوارح سرپیچی نمایند و ظلمانی شوند قلب هم به تبع آنها قیام می کند و از خدا رو گردان میشود.
رسول خدا (ص) می فرمایند هر گاه بنده به نماز بایستد و دل او به خدا متوجه باشد چون از نماز فارغ شود مانند روزی است که از مادر متولد شده است همچنین فرمودند : آیا بیم ندارد کسی که در هنگام نماز صورت به جانب قبله معطوف می دارد رویش چون حمار شود این حدیث انسان نماز گزار را از این که هنگام نماز به جای دیگر توجه کند و عظمت اورا از یاد ببرد نهی میکند زیرا کسی که در آن حال به جانب راست و چپ توجه می کند از خدا روی می گرداند و از دیدار انوار کبریایی او غفلت دارد و کسی که عملش چنین باشد ممکن است همین غفلت برای او پایدار بماند و صورت قلبش مانند صورت حمار باشد و از علوم و امور ظاهری و باطنی استفاده ای نکند.
در سر سجود:
آن نزد اهل معرفت سر تمام صلاه است و آخرین منزل قرب و منتهی النهایه وصول است بلکه آن را از مقامات و منازل نباید مشهود و از برای اصحاب آن وقف حالی است که جمیع اشارات از آن منقطع است و همه ی السن از آن گنگ است و تمام بیانات از مقام آن کوتاه است و هر کس اشاره ای به آن کند از آن بی خبر است و آنرا که خبری شد خبری باز نیامد.
باالجمله سجده نزد اهل معرفت و اصحاب قلوب چشم فرو بستند از غیر و رخت بربستن از جمیع کسرات حتی کسرت اسما و صفات و فنا در حضرت ذات است اگر در یک سجده در جمیع ایام عمر و در خلوت حقیقی حاصل شود جبران خسارات بقیه ی عمر می شود و عنایت حق از او دستگیری میکند و از دایره دعوت شیطان خارج می شود و اگر در حال سجده اظهار ترک و رفض انانیت است قلب مشغول به غیر باشد در زمره ی منافقان و اهل خدعه منسلک گردد و آنچه برای ساجدین کرامت شده حلاوت انس با محبوب است در دنیا که برای اهلش از دنیا با آنچه در ان است بهتر و کشف حجاب ها و بذل الطاف خاصه است در آخرت که قرت العین اولیا است.
نتیجه:
عرفا در طی مراتب هفت گانه سلوک به مرحله سر میرسند که این مرتبه از مراتب وجود همانگونه که از اسمش بر میآید دارای اسرار و حقایقی است که برخی از آن بر سالک هم منکشف نشده است و عرفا معمولا یا از درک این مرتبه ناتوان میمانند و یا بعضی از اسرار آن بر آنها منکشف می شود ولی از انکشاف آن برای دیگران معذورند زیرا اگر اولا آنرا برای دیگران منکشف کنند دیگر سر نیست و ثانیا انکشاف آن حقیقت باعث سقوط و فرو افتادن از آن مرتبه و مقامی است که سالک در آن مرتبه است لذا عرفا معمولا با زبان پیچیده و مبهم سخن میگویند که الفاظ آنان را همه کس نمیفهمند چون به صورت پوشیده و مخفی سخن میگویند و ما هم نباید در پی کشف سر آنان بر آید چون هر چه بیشتر در مورد سر آنان بدانیم به همان نسبت هم بسشتر مورد سوال و پرسش قرار میگیریم.
فهرست منابع:
1)مقامات معنوی ترجمه و تفسیر منازل السائرین
2) اسرار نماز یا معراج السالکن و صلاه العارفین تالیف امام خمینی انتشارات بی نا
3) حقایق تالیف محمد بن مرتضی مشهور به محسن فیض کاشانی ترجمه محمد باقر ساعدی خراسانی
4)اصول کافی تالیف ثقه الاسلام کلینی ترجمه ی حاج سید جواد مصطفوی انتشارات دفتر نشر فرهنگ
شاهرودی مباحث مربوط به تدریس اینجانب مانند سرفصل ها، عناوین پژوهشهای مربوط به درس، پژوهشهای دانشجویان در زمینه های فلسفه و عرفان و سایر دروس رشته فلسفه و حکمت اسلامی به منظور استفاده دانشجویان علاقمند ارائه خواهد شد |